عاشق شجریانی و
با ورودت،ربنایش را به پیشوازهای ایرانسل برگرداندی!
باید از اشاراتت در مناظرات به او،میفهمیدم!
- ۴ نظر
- ۲۸ تیر ۹۲ ، ۱۹:۱۷
عاشق شجریانی و
با ورودت،ربنایش را به پیشوازهای ایرانسل برگرداندی!
باید از اشاراتت در مناظرات به او،میفهمیدم!
دیشب نماز شب خواندم و
نماز ظهر امروزم دوم وقت شد!
ضایع میکنی خدا؟!..
پی نوشت:
سوزن خدا به نفس بادکرده ام بود.
اینقدر میخواهم زینبی باشم
که بعضی اوقات به خدا میگویم؛
مصیبت بده!از عمه ام جاماندم..
خدایا؛
قبول کن اولین جمعه این رمضان،
آخرین جمعه،بدون حضرت بوده باشد!
باشد؟؟؟!
"نگاهم" با "گناهم" عجین شده!
کمی که "نگاه" را تکان دهی؛
"گناه" میشود..
با ندبه هایمان،
نامه میفرستیم به امام زمانمان!
یعنی خاطره ی کوفه را مرور میکند که نمی آید؟؟!
علی اکبر بابایی بود،
که در آغوش پدر جان داد..
اما حسین(ع) سخت دختری بود!
هرطور که بود؛
به دامان دخترش بازگشت..